است.هدف همه کارهایتان باید مراقبت از مشتریان و حفظ آنها بهگونهای باشد که منجر به خریدهای مجدد آنها شده و باعث شود شما را به دوستان و آشنایان خود نیز توصیه کنند.با هر مشتری مانند مشتری میلیوندلاری برخورد کنید و فرض کنید که توانایی خرید حجم عظیمی از محصولات و خدمات شما را دارد و شما را به تعداد قابلتوجهی از مشتریان احتمالی دیگر توصیه خواهد کرد.بهطور میانگین، هرکس سیصد نفر را به اسم میشناسد ، این افراد میتوانند دوستان، اقوام، معلمان ، همکلاسیها ، همکاران، افرادی که در حیطه کاری خود با آنها سروکار دارید و یا معاشران شما مانند بانکدار یا حسابدار باشند.فرض کنید تنها 10 درصد افرادی که مشتریان شما میشناسند ، مشتریان احتمالی محصولات یا خدمات شما باشند.پس اگر با مشتری خود به بهترین نحو برخورد کنید ، او میتواند سی مشتری دیگر به شما معرفی کند. هرکدام از این سی مشتری نیز 300 نفر را میشناسند و تقریبا 10 درصد آن افراد نیز میتوانند مشتریان احتمالی شما باشند.پس میبینیم که خریدار محصولات و خدمات شما میتواند ظرف چند ماه آینده 900 مشتری احتمالی دیگر برای شما بهارمغان آورد.آیا های مشتریان خود قرار می گیرید؟ چه نگرشی را نسبت به این موضوع در سازمانتان پیاده سازی کرده اید؟ چه ابزارهایی را برای ثبت و بررسی دقیق تر شکایات، مورد استفاده قرار می دهید؟آیا کارمندانتان به وضوح می دانند در زمان برخورد با یک مشتری شاکی چه باید بکنند؟آیا پس از دریافت شکایت،روند صحیح و مشخصی برای پیگیری و اصلاح وجود دارد؟ چند شکایت عمده ای که معمولا با شما مطرح می شود چیست و شما چه راههایی را برای پیشگیری از شکایت های مشابه به کار برده اید؟بازار تجاری جنگی است که در آن رقبا دشمن هستند و مشتری، سرزمینی است که باید فتح شود. حقیقت بازار تجاری امروز، خدمترسانی به مشتریان نیست بلکه: تاختن، گول زدن و جنگیدن با رقباست.اکنون تغییرات عمدهای به وجود آمده و جنگهای تجاری بسیاری در سراسر جهان به وقوع پیوسته است. همه کس، در همه جا، وضعیت تجاری رقیب را دنبال میکند. این بدان معنی است که: به کارگیری اصول جنگ بازار، از همیشه مهمتر شده است. شرکتها باید چگونگی مقابله با رقبا را دانسته، عیبهایشان را کشف و از قدرت گرفتن آنها جلوگیری کند.آنها باید استراتژی صحیحی را دنبال کنند. در اینجا تفاوت نمیکند باشد. در گذشته اگر فردی می خواست توجه دیگران را به خودجلب کند می بایست با روابط عمومی ها و رسانه ها رابطه برقرار می کرد و یا به موضوعاتی که مورد توجه مردم بود، می پرداخت ولی امروزه اوضاع کاملاً تغییر کرده است و این مهم، به ارتباطات اینترنتی واگذار شده است. هر چند ممکن است بسیاری از کارمندان و کارگران نسبت به استفاده از فضای وب بی اعتنا باشند ولی برخی از آنها را می توان جزو وبگردهای حرفه ای به شمار آورد. اگر شما با زیردستان خود بدرفتاری کنید، احتمال این که آنها یک جایی در اینترنت به شما نیش بزنند، کم نیست. مراقب باشید! 8. ترحم نابجا اشتباه است. منتشر کردن امضای یک مشتری در فضای وب کار نادرستی است و آن پیشخدمتی که دست به چنین کاری زده هم قاعدتاً عمل خلافی مرتکب شده است. اگر طبق سیاست های شرکت شما، اخراج کردن کسی که چنین تخلفی از وی سر زده لازم است، درنگ را جایز نشمارید و او را از خدمت منفصل کنید. گاهی اوقات مدارا کردن و زیرسیبیلی رد کردن چنین خبط هایی، کار را بیشتر خراب می کند و احتمال تکرار آن را در آینده تقویت می نماید. شرکت ها برای داشتن یک زندگی رسانه ای آرام و خوشایند، با چالش های هنوز بسیاری از آنها ترجیح می دهند که از طرق سنتی مثل روزنامه و تلویزیون به ارائه تبلیغ محصول خود بپردازند. به گفته برخی از کارشناسان شاید یکی از دلایل این موضوع ناشناخته بودن سایت های ایرانی باشد.هم اکنون میزان سایت های شناخته شده بین کاربران اینترنت چندان زیاد نیست هر چند میزان بازدید از برخی از این سایت ها از متوسط تیراژ بسیاری از روزنامه های سراسری نیز بیشتر است اما هنوز این موضوع نتوانسته به یک شکل عمومی برای روی آوری صنعت تبلیغات در این عرصه منجر شود.برای کشوری مثل ایران که در زمینه استفاده از تکنولوژی اینترنت هنوز تا اندازه ای با اندازه های بین المللی فاصله دارد شاید رسیدن به شکل تبلیغات online هم نیازمند گذراندن زمان بیشتری است هر چند مشخص نیست پس از این مدت آیا همچنان تبلیغات اینترنتی یک امکان مناسب برای صنعت گران به حساب می آید و یا تغییرات مکرر این عرصه اساساً این شکل ارائه تبلیغ را با عدم موفقیت روبه رو خواهد کرد؟به شغل و اصول آن افتخار کنید. اگر این تفکر را نداشته باشید دو راه وجود دارد : دلایلی که باعث شده شما این طور فکر نکنید پیدا کنید و آنها را یکی یکی برطرف کنید.در
جايگيری در انتخاب برند[ دوشنبه 31 خرداد 1395 ] [ 6:03 ] [ مریم ]